از رها
نمیدانم برای ارامش یک دوست باید چه کار کرد برای اویی که از دست دادن عزیز داغ بزرگی ست وقتی که اشک هایش می ریزد باید چه هاگفت چه باید گفتتا تسکین دل او شود چه باید گفت به اوتا داغ عزیزش را یک فاجعه...
View Articleاز رها ....
حالا که رفته ای جای تو مشخص است حالا که تو نیستی تنهایی مشخص است نبودنت میشود یک عادت مثل چیزهای دیگر این هم اصلی که مثل روز مشخص است امیدوارم که خوشبخت باشی هرجا که هستیبی شک میرسید این روزا مشخص است...
View ArticleArticle 7
-بایدبه چشم هایم نگاه کنیاین شعر هاهرچقدر هم خوب باشندنمی توانند دلتنگی ام رابیان کنندچترهای کاغذی زیرباران دوام نمی اورند..."محسن حسینخانی"
View Articleرها می نویسد..
گفتنی ها نمی ایندفقط درون نگاهمان حل میشوند بازی سختی ست از پروانه خبر ندارم از گل ها هم همچنین نمیدانم حال شمع چگونه است درون بازی های کودکی میخواندیم این سه راس مثلث عشقی را شمعگلپروانه بزرگ شده ایم...
View Articleشعری از محمد رضاصالحی
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺍﺕﻣﻦ،ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ ...ﺑﻢ ﺑﻮﺩﻡ،ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺯﻟﺰﻟﻪ! "ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺻﺎﻟﺤﯽ"
View Articleرها مینویسد
وقتی دلم میگیردنگاه تواکسیژن دارد .. شعر ها همدیگر حرف مرا نمیفهمندچشم هایم ولینگفته میبارد.. کمین میکنمدر رویاییکه نیست.. خواب باشمیا که بیدارفرقش چیستوقتیتوهمه جا هستی... میباردبارانهمین جاپشت...
View Articleشعری از سارا قبادی
مرا ببخشکه هنوزگاهی به یادتخیال می بافمخاطراتت را نفس می کشمو دل تنگی هایم راواژه واژه شعر می کنم. مرا ببخشکه تمام قرارهای عاشقی مان راهزاران بارتنها دور زده امولی هیچ وقت نفهمیدمدست هایمان چطور از هم...
View Articleاز رها...
اعتماد به نفسی برای بودن نیست جایی برای تنهایی هم نیست زندگی چقدر بیهوده ست...
View Articleاز رها...
درون قدم هایی که میروی سرت گیج میرود و نمیدانی از شکستن است یا از اشک هایی که سدشان شدیو یا...
View Articleرها می نویسد..
ادم ها دوره ای با تو دوست میشوند و میروند و به چشم گذر عمر را چه اسان میبینی ...دوباره اسفند دوباره نزدیک به یه عید دیگه...
View Articleرها می نویسد..
این روز ها بودن ها فراموش میشوند ومن چه راحت ادم بدی داستان... باید مکث کرد فکر کرد ادم خوبه ی داستان چرا بد شد؟
View Articleرها می نویسد..
دلم میگیرد دلم برای نبودن پر میکشدتا کجا باید بود تا کجا باید این بودن را تحمل کرد کاش هر چه زودترنبودناز راه می رسید ..
View Articleرها می نویسد..
در نیمه شبی با افسون یک فیلم به مرگ فکر میکنم .......................................اینجا نه گوشی برای شنیدن است نه کسی دلش برای تو پر بکشد اینجا زنی تنها با حوصله ای ضرب در صفر با اهنگی که جاری ست...
View Articleشعری از سارا قبادی
مرا ببخشکه هنوزگاهی به یادتخیال می بافمخاطراتت را نفس می کشمو دل تنگی هایم راواژه واژه شعر می کنم. مرا ببخشکه تمام قرارهای عاشقی مان راهزاران بارتنها دور زده امولی هیچ وقت نفهمیدمدست هایمان چطور از هم...
View Articleاز رها...
اعتماد به نفسی برای بودن نیست جایی برای تنهایی هم نیست زندگی چقدر بیهوده ست...
View Article